مامان بزرگم فوت کرد

سلام

گلکم دوشنبه صبح 20 تیر 90 خاله زینب خبر داد مامان بزرگم فوت کرده و ماهم شب با بابایی راه افتادیم کرج وقتی رسیدیم گریه کردی ولی دایی امیر کلی باهات بازی کرد تا سرحال شدی شب ماندیم صبح هم آبتین رو که دیدی کلی بهش خندیدی و باهاش حرف زدی البته آقون قیق از این حرفا بعد هم من و شما و خاله فاطی و بابایی و آبتین بعد از مراسم تشیع جنازه رفتیم خونه خاله مهنازم واسه عرض تسلیت البته به دلایلی فقط به خاطر مامان بزرگت رفتیم و عصر هم برگشتیم تهران واسه بابا کیک گرفتیم آخه 22 تولدش .