چیستان اول
روزی پدری با پسر خود در یکی از جادههای قدیمی شهر در حال سفر بودند که ناگهان به طرز فجیعی تصادف میکنند. پدر درجا میمیرد و پسر به شدت آسیب میبیند و چون آسیب وارده زیاد بوده پزشکان مجبور میشوند او را به صورت اورژانسی عمل جراحی کنند. جراح بالای سر پسر میآید و تا او را میبیند رنگ از چهرهاش میپرد و میگوید اوه خدای من ... من نمیتوانم این پسر را جراحی کنم. او پسر خود من است ...
چطور چنین چیزی ممکن است؟
جواب در ادامه مطلب
روزی پدری با پسر خود در یکی از جادههای قدیمی شهر در حال سفر بودند که ناگهان به طرز فجیعی تصادف میکنند. پدر درجا میمیرد و پسر به شدت آسیب میبیند و چون آسیب وارده زیاد بوده پزشکان مجبور میشوند او را به صورت اورژانسی عمل جراحی کنند. جراح بالای سر پسر میآید و تا او را میبیند رنگ از چهرهاش میپرد و میگوید اوه خدای من ... من نمیتوانم این پسر را جراحی کنم. او پسر خود من است ...
چطور چنین چیزی ممکن است؟
پاسخ: جراح مادر پسر بوده است.